جبههٔ زرین نمود چهرهٔ صبح از نقاب


جبههٔ زرین نمود چهرهٔ صبح از نقاب

جبههٔ زرین نمود چهرهٔ صبح از نقاب


جبههٔ زرین نمود چهرهٔ صبح از نقاب

جبههٔ زرین نمود چهرهٔ صبح از نقاب


خندهٔ شب گشت صبح خندهٔ صبح آفتاب

خندهٔ شب گشت صبح خندهٔ صبح آفتاب
خندهٔ شب گشت صبح خندهٔ صبح آفتاب
خندهٔ شب گشت صبح خندهٔ صبح آفتاب
خندهٔ شب گشت صبح خندهٔ صبح آفتاب
غمزهٔ اختر ببست خندهٔ رخسار صبح
غمزهٔ اختر ببست خندهٔ رخسار صبح
غمزهٔ اختر ببست خندهٔ رخسار صبح
غمزهٔ اختر ببست خندهٔ رخسار صبح
غمزهٔ اختر ببست خندهٔ رخسار صبح
سرمهٔ گیتی بشست گریهٔ چشم سحاب
سرمهٔ گیتی بشست گریهٔ چشم سحاب
سرمهٔ گیتی بشست گریهٔ چشم سحاب
سرمهٔ گیتی بشست گریهٔ چشم سحاب
سرمهٔ گیتی بشست گریهٔ چشم سحاب
صبح چو پشت پلنگ کرد هوا را دو رنگ
صبح چو پشت پلنگ کرد هوا را دو رنگ
صبح چو پشت پلنگ کرد هوا را دو رنگ
صبح چو پشت پلنگ کرد هوا را دو رنگ
صبح چو پشت پلنگ کرد هوا را دو رنگ
ماه چو شاخ گوزن روی نمود از حجاب
ماه چو شاخ گوزن روی نمود از حجاب
ماه چو شاخ گوزن روی نمود از حجاب
ماه چو شاخ گوزن روی نمود از حجاب
ماه چو شاخ گوزن روی نمود از حجاب
دهره برانداخت صبح، زهره برافکند شب
دهره برانداخت صبح، زهره برافکند شب
دهره برانداخت صبح، زهره برافکند شب
دهره برانداخت صبح، زهره برافکند شب
دهره برانداخت صبح، زهره برافکند شب
پیکر آفاق گشت غرقهٔ صفاری ناب
پیکر آفاق گشت غرقهٔ صفاری ناب
پیکر آفاق گشت غرقهٔ صفاری ناب
پیکر آفاق گشت غرقهٔ صفاری ناب
پیکر آفاق گشت غرقهٔ صفاری ناب
مائده سالار صبح نزل سحرگه فکند
مائده سالار صبح نزل سحرگه فکند
مائده سالار صبح نزل سحرگه فکند
مائده سالار صبح نزل سحرگه فکند
مائده سالار صبح نزل سحرگه فکند
از پی جلاب خاص ریخت ز ژاله گلاب
از پی جلاب خاص ریخت ز ژاله گلاب
از پی جلاب خاص ریخت ز ژاله گلاب
از پی جلاب خاص ریخت ز ژاله گلاب
از پی جلاب خاص ریخت ز ژاله گلاب
صبح نشینان چو شمع ریخته اشک طرب
صبح نشینان چو شمع ریخته اشک طرب
صبح نشینان چو شمع ریخته اشک طرب
صبح نشینان چو شمع ریخته اشک طرب
صبح نشینان چو شمع ریخته اشک طرب
اشک فشرده قدح شمع گشاده شراب
اشک فشرده قدح شمع گشاده شراب
اشک فشرده قدح شمع گشاده شراب
اشک فشرده قدح شمع گشاده شراب
اشک فشرده قدح شمع گشاده شراب
پنجهٔ ساقی گرفت مرغ صراحی به دام
پنجهٔ ساقی گرفت مرغ صراحی به دام
پنجهٔ ساقی گرفت مرغ صراحی به دام
پنجهٔ ساقی گرفت مرغ صراحی به دام
پنجهٔ ساقی گرفت مرغ صراحی به دام
ز آتش صبح اوفتاد دانهٔ دلها به تاب
ز آتش صبح اوفتاد دانهٔ دلها به تاب
ز آتش صبح اوفتاد دانهٔ دلها به تاب
ز آتش صبح اوفتاد دانهٔ دلها به تاب
ز آتش صبح اوفتاد دانهٔ دلها به تاب
صبح همه جان چو می، می همه صفوت چو روح
صبح همه جان چو می، می همه صفوت چو روح
صبح همه جان چو می، می همه صفوت چو روح
صبح همه جان چو می، می همه صفوت چو روح
صبح همه جان چو می، می همه صفوت چو روح
جرعه شده خاک بوس خاک ز جرعه خراب
جرعه شده خاک بوس خاک ز جرعه خراب
جرعه شده خاک بوس خاک ز جرعه خراب
جرعه شده خاک بوس خاک ز جرعه خراب
جرعه شده خاک بوس خاک ز جرعه خراب
چون ترنجی به صبح ساخته نارنج زر
چون ترنجی به صبح ساخته نارنج زر
چون ترنجی به صبح ساخته نارنج زر
چون ترنجی به صبح ساخته نارنج زر
چون ترنجی به صبح ساخته نارنج زر
از پی دست ملک، مالک رق و رقاب
از پی دست ملک، مالک رق و رقاب
از پی دست ملک، مالک رق و رقاب
از پی دست ملک، مالک رق و رقاب
از پی دست ملک، مالک رق و رقاب
صبح سپهر جلال، خسرو موسی سخن
صبح سپهر جلال، خسرو موسی سخن
صبح سپهر جلال، خسرو موسی سخن
صبح سپهر جلال، خسرو موسی سخن
صبح سپهر جلال، خسرو موسی سخن
موسی خضر اعتقاد خضر سکندر جناب
موسی خضر اعتقاد خضر سکندر جناب
موسی خضر اعتقاد خضر سکندر جناب
موسی خضر اعتقاد خضر سکندر جناب
موسی خضر اعتقاد خضر سکندر جناب